پرسش مهر 97

مهارت آموزی، تلاش، پاسخگویی، تبیین تجارب

پرسش مهر 97

مهارت آموزی، تلاش، پاسخگویی، تبیین تجارب

این وبلاگ در جهت پاسخگویی به پرسش مهر 97 طراحی شده است و هدف از آن تبیین تجارب آموزشی ارزنده همراه با ارائه مستندات طرح های اجرا شده برای دانش آموزان می باشد که منجر به کسب تجربه و مهارت آموزی شده است امیدواریم که با الهام از سوال رئیس جمهور محترم توانسته باشیم گامی در جهت انتقال تجارت و بیان اموخته های خود برداشته باشیم.

بایگانی
  • ۰
  • ۰

برای افزایش توانمندی افراد سه گام اساسی نیاز است که باید بین آنها توازن برقرار کرد:

    دانش

    نگرش

    مهارت

گام اول در مهارت آموزی، دانش می باشد.

برای اینکه سطح آگاهی خودمان را بالا ببریم و در رفتارمان تغییر ایجاد کنیم باید احساس نیازی وجود داشته باشد تا ما را مجبور به یادگیری و کسب اطلاعات کند.

برای مثال افزایش آمار طلاق، زنگ خطری برای جامعه است و بیانگر عدم آگاهی و نداشتن مهارت آموزی است.

گام دوم در مهارت آموزی، نگرش می باشد.

بعد از گرفتن اطلاعات و کسب دانش روز، گام بعدی که بسیار مهم است تغییر نگرش می باشد. در این مرحله باید موانعی که سر راه ما وجود دارد را حذف یا کمرنگ کنیم. مرحله عبور از موانع کار بسیار سختی است. چون باید بهای آن را بپردازیم.

گام سوم در مهارت آموزی، مهارت می باشد.

اگر توهم دانش نداشته باشیم و نگرش خودمان را عوض کنیم، در این مرحله مهارت هایی را یاد می گیریم که با تکرار و تمرین و تبدیل آن به عادت های روزمره زندگی می توانیم توانمندی های خودمان را ارتقاء داده و رفتاری سازگارانه داشته باشیم.

  • فاطمه قادری
  • ۰
  • ۰

مهارت ارتباط موثر

بیان نظرات، عقاید و خواسته های خود، احترام گذاشتن به نظرات، عقاید و خواسته های دیگران و طلب کمک از دیگران در مواقع ضروری بخشی از مهارت ارتباط موثر و مفید می باشد.

ارتباط موثر

مهارت مدیریت استرس

شناسایی استرس های زندگی، شرایط و عوامل استرس زا نخستین گام در مدیریت استرس است. با مدیریت و کنترل استرس می توان اثرات مخرب ناشی از استرس را کاهش داد.

مدیریت استرس

مهارت مدیریت خشم

همه ما وقتی عصبانی می شویم دیگران را مقصر دانسته و حق را به خودمان می دهیم. درک منشا خشم و عصبانیت یکی از کارهایی است که باعث تقویت مهارت مدیریت خشم می شود.

مدیریت خشم

مهارت مدیریت زمان

مدیریت زمان یعنی استفاده بهینه از زمان با برنامه ریزی دقیق، سازماندهی، اجرا و کنترل. با مدیریت زمان می توان از منابع و امکاناتی که در اختیار داریم به نحو احسن استفاده کرده و با سرعت زیادی به سوی اهداف خود گام برداریم.

مدیریت زمان

مهارت حل مسئله و تصمیم گیری

اگر مسائل زندگی حل نشده باقی بمانند باعث می شوند که زمان را از دست بدهیم و استرس زیادی را تحمل کنیم. در نتیجه دچار آسیب های روحی روانی شده و در نهایت جسم نیز نابود می شود. توانایی حل مسئله و تصمیم گیری های درست و به موقع کمک بسیار زیادی به ما می کند.

    مهارت تفکر خلاق

با این نوع تفکر، راه های مختلف حل مسئله را پیدا کرده و نسبت به شرایط موجود بهترین راه حل را انتخاب می کنیم. همچنین در زمان هایی که مشکلات وجود ندارند، سازگار و انعطاف پذیرتر خواهیم بود.

مهارت تفکر انتقادی

توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب را تفکر انتقادی می گویند. اینکه در برخورد با شرایط و افراد مختلف چه عکس العملی نشان دهیم، چه چیزهایی را باور کنیم و چه رفتاری را از خودمان بروز دهیم.

مهارت جرات مندی

باید برای خودمان ارزش و احترام قائل باشیم و دیگران را نیز بپذیریم. خواسته و احساسات خود را صادقانه، بدون ترس، استرس، اضطراب و بدون ضایع شدن حقوق دیگران بیان کنیم. هنر نه گفتن یکی از مهارت های جرات مندی است.

مهارت همدلی

این مهارت کمک می کند که دیگران را درک کنیم و خودمان را جای آن ها بگذاریم. باید بپذیریم که انسان ها با یکدیگر متفاوت هستند. مهارت همدلی باعث می شود که به دیگران احترام بگذاریم و روابط اجتماعی را بهبود ببخشیم.

مهارت خود آگاهی

شناسایی نقاط ضعف و قوت، آگاهی از خصوصیات فردی، شناسایی ترس ها، خواسته ها، احساسات و بخشی از مهارت خود آگاهی می باشد.

  • فاطمه قادری
  • ۰
  • ۰

یکی از مؤثرترین راه‏های شناخت هر پدیده، دسته‏بندی و طبقه‏بندی علمی آن است. مهارت آموزی نیز از جنبه‏های گوناگون قابل تقسیم‏بندی هستند. برای مثال، در زندگی این مجموعه مهارت‏ها را می‏توان مشاهده کرد: 1. مهارت‏های اخلاقی؛ 2. مهارت‏های عملی یا فیزیکی؛ 3. مهارت‏های ذهنی؛ 4. مهارت‏های اجتماعی؛ 5. مهارت‏های فردی؛ 6. مهارت‏های عاطفی؛ 7. مهارت‏های ارتباطی؛ 8. مهارت‏های رفتاری؛ 9. مهارت‏های شناختی. هر یک از انواع ذکر شده مصادیقی دارد که گاه تعیین مرز و جدا کردن آن‏ها از یکدیگر کاری سخت است؛ مانند مهارت‏های رفتاری، اخلاقی و اجتماعی که مرزهای بسیار نزدیکی دارند. با این همه، کارشناسان مهارت آموزی را در چندین سطح دسته‏بندی می‏کنند:

سطح اول: مهارت‏های این سطح، مهارت‏های پایه‏ای و اساسی روان‏شناختی و اجتماعی، و به شدت متأثر از فرهنگ و ارزش‏های اجتماعی هستند؛ نظیر خودآگاهی و همدلی.

سطح دوم: مهارت‏هایی هستند که تنها در شرایط خاص مورد استفاده قرار می‏گیرند؛ نظیر مذاکره، رفتار جرئتمندانه و حل تعارض.

سطح سوم: مهارت‏های سطح سوم، مهارت‏های کاربردی زندگی هستند؛ نظیر امتناع از سوءمصرف مواد.

در این میان، سازمان بهداشت جهانی مهارت آموزی را با عناوین ده‏گانه‏ی زیر مشخص کرده است:

مهارت‏های خود‏آگاهی

مهارت همدلی

مهارت روابط بین‏فردی

مهارت ارتباط مؤثر

مهارت مقابله با استرس

مهارت مدیریت بر هیجان

مهارت حل مسئله

مهارت تصمیم‏گیری

مهارت تفکر خلاق

مهارت تفکر نقادانه

گستره‏ی هر یک از این مهارت‏ها به اندازه‏ای است که می‏توان هر یک از آن‏ها را به ده‏ها مهارت دیگر تبدیل کرد. در حالت کلی باید اذعان داشت که همه‏ی مهارت‏ها در هر شکل ازطبقه‏بندی، با یکدیگر ارتباط دارند و فراگیری هر یک از آن‏ها به هم وابسته است. اما به منظور ایجاد شناخت و تسلط مخاطبان بر آن‏ها، معرفی تفکیک‏شده‏ی آن‏ها گریزناپذیر است

  • فاطمه قادری
  • ۰
  • ۰

مهارت آموزی، مهارت های شخصی و اجتماعی است که دانش آموزان و نوجوانان باید آنان را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود و انسان های دیگر و کل اجتماع به طور موثر و شایسته و مطمئن عمل نمایند. انتقاد مهم به تعلیم و تربیت رسمی این است که به برخی مهارت های حرفه ای و ابزاری و تنها بر بعد شناختی (سواد) تمرکز کرده است و به دیگر ابعاد فکری و روانی و اجتماعی توجهی ندارد. از دیگر سو محققان نشان داده اند که مهارت آموزی می تواند به طور نظامدار و از طریق موقعیت های یادگیری غیررسمی یاد گرفته و تقویت شود. مدرسه علاوه بر کارکردهای رسمی آموزش خواندن و نوشتن، باید در زمینه های آموزش مهارت آموزی به دانش آموزان نیز ایفای نقش کند

طی سه دهه گذشته، رویکردها به تعلیم و تربیت در جهت کاربرد بالقوه و عملی دانش در زمینه های واقعی زندگی بوده است. ضرورت یاری افراد، جهت رشد بهتر مهارت آموزی و معیشت خود، رفته رفته از اهداف مهم آموزش و پرورش تلقی می شود. نکته قابل بحث این است که دانش اکتسابی از تجارب عملی، پایاتر از معلومات به دست آمده از اجرای برنامه های آموزشی است. امروزه همگام با توسعه زندگی مدنی و صنعتی شدن روز افزون کشورهای در حال توسعه، تعلیم و تربیت دانش آموزان، از وظایف اساسی نهادهای تعلیم و تربیت رسمی به حساب می آید. اما تاکید بیش از حد بر ارائه اطلاعات و دانش نظری، دانش آموزان را از یادگیری مهارت های ضروری که در زندگی روزمره به آن نیاز دارند محروم می سازند.

  • فاطمه قادری
  • ۰
  • ۰

مجموعه مهارت آموزی نه تنها به توانمند ساختن افراد در زندگی حال نمی اندیشد بلکه به توانمندی آنان جهت زندگی آینده نیز تاکید می ورزد. در ضمن متمرکز بر شکوفایی توانایی های بالقوه افراد است به طور کلی هدف از مجموعه مهارت آموزی، کمک به فرد جهت حرکت از توانایی ها و ضعف های مهارتی به سوی مهارت های توانمند و قوی و سازنده می باشد. چنین مهارت آموزی تصمیمات متعهدانه فرد را در بر می گیرد.

مسئولیت پذیری یا تعهد فردی یک مفهوم مثبتی است که طبق آن افراد نسبت به سلامتشان و اتخاذ تصمیمشان در مسائل زندگی خویش متعهد هستند. در واقع هدف نهایی مهارت آموزی این است که افراد مسئولیت برتری و شایستگی فردی خویش را بپذیرند. این شایستگی فردی شامل احساس کفایت و شایستگی سطح بالا، سلامت روانی، خود شکوفایی و پذیرش مسئولیت فردی می باشد. در نتیجه می توان گفت مجموعه مهارت آموزی هم اهداف پیشگیرانه دارد و هم کنترل و مدیریت مشکلات و همانند سبک رویکرد آموزشی هم برای مداخلات گروهی و هم فردی مناسب است.

به گزارش سازمان بهداشت جهانی، هدف از آموزش مهارت آموزی، افزایش توانایی های روانی اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده با بهداشت سلامت وارتقای سطح روانی افراد است.

مهارت آموزی توسط سازمان جهانی بهداشت، این گونه تعریف شده است:

“توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضروریات زندگی روزمره کنار بیاید.”(WHO،1994).

شاخص های ده گانه ی مهارت آموزی که توسط سازمان بهداشت جهانی تقسیم بندی شده است عبارتند از:

1 مهارت های خودآگاهی

2 مهارت همدلی

3 مهارت روابط بین فردی

4 مهارت ارتباط موثر

5 مهارت مقابله با استرس

6 مهارت مدیریت بر هیجان

7 مهارت حل مسئله

8 مهارت تصمیم گیری

9 مهارت تفکر خلاق

10 مهارت تفکر نقادانه

مهارت خودآگاهی

هدف ما در این یاداشت این است که به وضعیت آموزش مهارت خودآگاهی در مدارس بپردازیم. خود آگاهی یکی از مهارت های مورد نیاز در زندگی برای هر شهروند است. وقتی صحبت از مهارت می شود منظور چگونگی انجام یک کار است. یک مهارت با آموزش یاد داده می شود و با تمرین و تکرار درونی می گردد. به عنوان مثال رانندگی یک مهارت است، فردی که می خواهد راننده شود باید ابتدا اصول اولیه این مهارت را بیاموزد و به صورتی عملی تمرین نماید تا بر آن تسلط یابد. هر شخص برای زندگی کردن در جامعه نیز نیاز به یادگیری مهارت های اساسی زندگی در آن جامعه دارد. تا شخص مهارت آموزی کردن در جامعه ای را نیاموزد، نمی تواند به نیازها و خواسته هایش پاسخ دهد و همچنین در ارتباط با دیگران دچار مشکل خواهد شد. از این رو در ابتدا وظیفه ی خانواده و سپس مدرسه است که مهارت آموزی را به فرد آموزش دهند تا در ادامه ی زندگی با چالش روبرو نشود.

جامعه ی امروز با جامعه ی گذشته متفاوت است و از این رو مهارت هایی که برای زندگی در این جامعه نیاز است با جوامع 100 سال پیش و یا قبل تر به کلی متفاوت است. خانواده ها و مدارس نباید مهارت هایی که برای زندگی در جوامع سنتی گذشته مورد نیاز بوده را امروزه به دانش آموزان و نوجوانان آموزش دهند، چرا که کاربردی برای آنها نخواهد داشت. بهترین و کاربردی ترین مهارت هایی که امروزه می توان به دانش آموزان آموزش داد ، مهارت های ده گانه ی توصیه شده توسط سازمان بهداشت جهانی است که جنبه کاربردی تری برای جوامع امروزی از جمله جامعه ی ما دارد.

یکی از مهارت های ده گانه زندگی ،خودآگاهی است. خودآگاهی این گونه تعریف شده است:” فرد بتواند نقاط ضعف و قوت ، خواسته ها، نیازها، تمایلات خود را بشناسد و تصویر واقع بینانه ای از خود داشته باشد ، همچنین حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیت های خود را بداند” این مهارت موجب می شود که فرد بتواند به سئوال مهم « من کیستم ؟ » جواب دهد.

سوال این است ؛ آیا خانواده و مدرسه تونسته اند مهارت خودآگاهی را به دانش آموزان و نوجوانان به درستی آموزش دهند ؟ آیا اکثریت دانش آموزان و نوجوانان امروز جامعه ما از مهارت خودآگاهی برخوردار هستند؟

به نظر می رسد که خیر.

  • فاطمه قادری
  • ۰
  • ۰

خانواده به عنوان اولین نهاد و گروهی که فرد به عضویت آن در می آید و وظیفه ی آن ،اجتماعی کردن فرزندان است که متاسفانه نتوانسته امروزه به درستی مهارت آموزی، از جمله مهارت خودآگاهی را به فرزندان آموزش دهد. در همان روز های اول می توان فهمید ، اکثریت دانش آموزانی که وارد مدرسه می شوند از خواسته ها و نیازهای واقعی شان شناختی ندارند، نمی توانند نقاط قوت و ضعف خود را تشخیص دهند و نسبت به حقوق و وظایف فردی و اجتماعی شان در محیط بیرون از خانه هیچ گونه شناختی ندارند.

متاسفانه دانش آموزان خود را در محیط مدرسه و بیرون از خانه مسئول نمی دانند و به گونه ای در محیط مدسه رفتار می کنند که انگار همه باید در خدمت شان باشند، از مدیر ، معلم و دیگران ! در صورتی که در بسیاری از کشورها دانش آموزان خود را در قبال مدرسه و محیط زندگی مسئول می دانند.

دانش آموزان بعد از ورود به مدرسه در طول چند سالی که در محیط مدرسه زندگی می کنند و آموزش می بینند باز هم به مهارت خودآگاهی دست پیدا نمی کنند. برای اینکه بفهمیم یک سیاست ، روش و عملکرد خوب است یا بد، می توان به پیامدهای آن نگاه کرد.

اگر پیامد یک برنامه و روش خوب باشد می توان گفت آن برنامه، برنامه ای مفید است ولی اگر پیامد و نتیجه عملی بد باشد، می توان گفت که آن کار ، کاری خوب نیست و اشتباه است. بر این اساس می توان از وضعیت پیامدها و نتایج آموزش مهارت آموزی (از جمله مهارت خودآگاهی در دوره های مختلف آموزشی) نتیجه گرفت که مدارس در این زمینه همانند خانواده ها بسیار ضعیف عمل کرده اند.

دلیل آن، وضعیت مهارت آموزی و به خصوص مهارت خودآگاهی در فارغ التحصیلان دبیرستانی است. اگر وضعیت مهارت خودآگاهی در میان دانش آموزان دبیرستانی و فارغ التحصیلان دیپلمه را بسنجیم با وضعیت بسیار ناگواری روبرو هستیم. امروز یک جوان دیپلمه آیا برای زندگی در جامعه ی امروزی به خودآگاهی مورد نیازش رسیده است؟ آیا به نقاط قوت و ضعفش آگاهی دارد؟ آیا نیازها و خواسته های معقول و چگونگی رسیدن به آنها را فراگرفته است؟ آیا تصویر واقع بینانه ای از خود و زندگی اش دارد؟ آیا حقوق فردی و اجتماعی خود را می داند؟ آیا مسئولیت پذیر است و مسئولیت های خودش را می شناسد؟ آیا می تواند به سوال من کیستم به درستی پاسخ دهد؟ آیا یک جوان دیپلمه 18 ساله می تواند به تنهایی وارد جامعه شده کار کند و زندگی خودش را اداره نماید؟

پاسخ به این سوالات در اکثر موارد منفی است. تجربه ی زیسته ی بیشتر ما این ادعا را تایید می کند. دانش آموزان، نوجوانان و جوانان ما توسط خانواده ها و مدارس به قدر کافی آموزش ندیده اند یا اشتباهی آموزش دیده اند.

از این رو به نظر می رسد خانواده ها و مدارس بهتر است روش های خود را تغییر دهند.

بایستی تمرکز بیشتر بر آموزش مهارت های زیستن برای زندگی در جامعه ی امروزی باشد تا آموزش موارد و مهات هایی که برای افراد مفید نیست و به درد زندگی در جامعه ی امروزی نمی خورد.آثار مثبت آموزش مهارت آموزی:

یکی از اهداف اصلی برنامه مهارت آموزی، ارتقای بهداشت روانی دانش آموزان و نوجوانان است. مطالعات بسیاری در مورد تاثیر برنامه آموزش مهارت آموزی در ابعاد مختلف سلامت روان انجام گرفته و نتایج نشان داده است که آموزش این مهارت ها سبب افزایش عزت نفس، بهبود رفتارهای اجتماعی و سازگاری اجتماعی، افزایش رضایت سیستم خانوادگی و سازگاری با خانواده، افزایش مهارت حل مسائل شخصی و بین فردی و افزایش مهارت های مقابله ای شده است.

برنامه های پیشگیری مبتنی بر مهارت آموزی، براساس مطالعات انجام شده بسیار موثرتر از گرایش های سنتی است. یافته ها ، به اثرات مثبت این آموزش ها بر مهارت دانش آموزان در حل مشکلات بین فردی و مقابله با اضطراب دلالت دارند.

به دنبال چنین آموزش هایی، شرکت کنندگان قادر می شوند تا تعارض های خود را با همسالان به نحو سازنده ای حل نمایند و محبوبیت بین فردی بیشتری یابند. یافته ها تاثیر آموزش مهارت آموزی را در پیشگیری از خودکشی نشان داده اند. به نقل از دفتر بهداشت و تغذیه وزارت آموزش و پرورش، آموزش مهارت آموزی در پیشگیری از خشونت و بزهکاری نیز کارایی داشته است.

  • فاطمه قادری
  • ۰
  • ۰

1- توانایی تصمیم گیری: این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحوی موثر در مورد مسائل زندگی خود تصمیم گیری کند چنانچه دانش آموزان یا نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمال خود تصمیم بگیرند، جوانب مختلف راه حل هایی که می توانند انتخاب کنند را بررسی و پیامد هر انتخاب را ارزیابی نمایند، آنگاه خواهند توانست از سطح بیشتری از سلامت روانی برخوردار شوند.

2- توانایی حل مسئله: این توانمندی فرد را قادر می سازد تا به طور موثرتری مسائل زندگی را حل نماید. مسائل مهم زندگی اگر حل نشده بمانند تنش روانی و به دنبال آن مشکلاتی برای جسم در پی خواهند داشت.

3- توانایی تفکر خلاق: این نوع تفکر، هم به حل مسئله و هم به تصمیم گیری های مناسب کمک می کند. با استفاده از این نوع تفکر، راه حل های مختلف مسائل و پیامدهای هریک از آنها بررسی می شود تا در اختیار روند تصمیم گیری قرار بگیرد. این امر فرد را قادر می سازد تا مسائل را از ورای تجارب مستقیم خود دریابد و حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد و تصمیم گیری خاصی لازم نیست، به سازگاری و انعطاف بیشتری به زندگی روزمره خود بپردازد.

4- توانایی تفکر نقادانه: تفکر نقادانه، توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب است. آموزش این مهارت نوجوان را قادر می سازد تا در برخورد با ارزش ها، فشار گروه همسالان و رسانه های جمعی مقاومت نماید و از آسیب های ناشی از این موارد در امان بماند.

5- توانایی برقراری رابطه موثر: این مهارت به فرد کمک می کند تا از طریق کلام یا رفتار خود و به شیوه ای که متناسب با فرهنگ، جامعه و موقعیت، خود و ارزش ها و باورهای خویش را مطرح سازد. بدین ترتیب فرد خواهد توانست نظرات، عقاید، خواسته ها، نیازها و عواطف خود را ابراز کند و در صورت نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران در هنگام ضرورت از مشخصات مهم یک رابطه سالم است.

6- توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه: این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مثبت و موثر انسان با دیگران کمک می کند. یکی از این موارد توانایی ایجاد و ابقای روابط دوستانه است که در سلامت روانی و اجتماعی، روابط گرم خانوادگی و قطع روابط اجتماعی ناسالم نقش بسیار مهمی ایفا می کند.

7- توانایی آگاهی از خود: خودآگاهی توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قدرت، خواسته ها و ترس ها و انزجارها است. رشد خودآگاهی به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این امر معمولاپیش شرط و شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی مناسب و همدلانه است.

8- توانایی همدلی با دیگران: همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند. این مهارت به انسان کمک می کند تا بتواند دیگران را حتی وقتی با آنها بسیار متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام بگذارد. همدلی، روابط اجتماعی را بهتر می کند و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده نسبت به انسان های دیگر منجر می شود.

9- توانایی مقابله با هیجان ها: این توانایی فرد را قادر می سازد تا هیجانها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوه تاثیر هیجانات بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد. اگر با حالت های هیجانی مثل غم، خشم یا اضطراب درست برخورد نشود این موارد تاثیر منفی بر سلامت روانی و جسمی یا اجتماعی خواهند گذاشت.

10- توانایی مقابله با تنش ها: این توانمندی شامل شناخت تنش های مختلف زندگی و تاثیرات آنها بر فرد است. شناسایی منابع تنشی و نحوه تاثیر آن بر انسان فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیری های خود فشار را کاهش دهد. مسلم است که عوامل فرهنگی و اجتماعی تعیین کننده ماهیت زندگی است. مثلادر بعضی جوامع، پسران برقراری تماس جنسی با ممنوعیت عرفی مواجه نیستند، حال آنکه در مورد دختران کاملابرعکس است بنابراین برای استفاده از مهارت آموزی با هدف افزایش توانایی های روانی، اجتماعی، جنسیت نقش مهمی دارد. به این ترتیب محتوای آموزش مهارت آموزی باید دقیقا بر اساس نیازمندی ها و ویژگی های هر کشور یا منطقه تعیین شوند.

  • فاطمه قادری
  • ۰
  • ۰


الف ) افزایش سلامت روانی و جسمانی

1- تقویت اعتماد به خویشتن و احترام به خود

2- تجهیز اشخاص به ابزار و روش‌های مقابله با فشارهای محیطی و روانی

3- کمک به تقویت و توسعه ارتباطات دوستانه ، مفید و سالم

4- ارتقای سطح رفتارهای سالم و مفید اجتماعی.

ب) پیشگیری از مشکلات روانی ، رفتاری و اجتماعی شامل پیشگیری از :

1- مصرف سیگار و سوء مصرف مواد مخدر

2- بروز اختلالات روانی و مشکلات روانی اجتماعی

3- خودکشی در نوجوانان و جوانان

4- رفتارهای خشونت‌آمیز

5- شیوع ایدز

6- بی‌بند و باری جنسی

7- افت و کاهش عملکرد تحصیلی

مهارتهای 10 گانه زندگی عبارتند از:

خودآگاهی روابط بین فردی -ارتباط -تفکر نقادانه -تفکر خلاق -تصمیم‌گیری -حل مسئله مقابله با فشار -مقابله با هیجان‌های ناخوشایند -هم‌دلی

  • فاطمه قادری
  • ۰
  • ۰

یکی از راه‌های پیشگیری از بروز مشکلات روانی و رفتاری ارتقاء ظرفیت روانشناختی افراد می‌باشد که از طریق آموزش مهارتهای زندگی جامه عمل می‌پوشد. مهارتهای زندگی عبارت است از مجموعه‌ای از توانایی‌ها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می‌آورند. مهارت آموزی‌های متعدد و گسترده‌ای تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد ، پیشگیری از رفتارهای خشونت‌آمیز ، تقویت اتکا به نفس ، افزایش مهارتهای مقابله با فشارها و استرس‌ها ، برقراری روابط مثبت و مؤثر اجتماعی و نشان داده‌اند.

نیازهای زندگی امروز ، تغییرات سریع اجتماعی فرهنگی ، تغییر ساختار خانواده ، شبکه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع ، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی انسان ها را با چالشها ، استرس‌ها و فشارهای متعددی روبرو نموده است که مقابله مؤثر با آنها نیازمند توانمندی‌های روانی- اجتماعی می باشد . فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی ، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات آسیب پذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی ، اجتماعی و رفتاری قرار می‌دهد .

مهارت آموزی‌های بی‌شمار نشان داده‌اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی ریشه های روانی اجتماعی دارند از جمله مهارت آموزی در زمینه سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مهم با سوء مصرف مواد رابطه دارند که عبارتند از عزت نفس ضعیف ، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی ( مک دانالد و همکاران ، 1991) . همچنین زیمرمن و همکاران (1992) بین احساس خود کارآمدی شخصی و موفقیت تحصیلی همبستگی معنا داری یافتند . مطالعات زیادی دلالت بر آن دارند که بین عزت نفس ضعیف و سوء مصرف الکل و دارو ( سینگ و مصطفی ، 1994) ، بزهکاری ( دوکزو لورج ،1989) ، بی بندوباری جنسی

( کدی، 1992) و افکار خود کشی ( چوکت ، 1993) رابطه وجود دارد . بنابراین با توجه به مدارک و شواهد علمی و به منظور پیشگیری از بروز آسیب‌های اجتماعی مانند خودکشی ، اعتیاد ، خشونت ، رفتارهای بزهکارانه و اختلالات روانی لازم است به موضوع بهداشت روانی و اهمیت آن توجه بیشتری شود .

از طرفی ماهیت مشکلات روانی اجتماعی به گونه ای است که مقابله با آن در سطوح بعدی مداخله ( پیشگیری ثانویه و ثالث ) نه تنها هزینه‌های قابل ملاحظه‌ای را از نظر نیروی انسانی و مسایل مالی بر جوامع تحمیل می‌کند ، بلکه اثر بخشی و کارآمدی آن نیز بسیار محدود و حتی در مواردی ناچیز است . به عنوان مثال بررسی‌ها نشان می‌دهد که وقتی یک شخص وابستگی دارویی ( اعتیاد ) پیدا کرد ، در خوشبینانه‌ترین حالت 20 الی 30 درصد موارد احتمال بهبود وجود خواهد داشت و حتی تحت این شرایط نیز احتمال عود مجدد مشکل وجود خواهد داشت ( کاپلان و سادوک ، 1988؛ تایلور ،1995) .

این واقعیات باعث شده که صاحب‌نظران و متخصصان حیطه بهداشت روانی در جهان تمام کوشش و توجه خود را حول محور برنامه‌های پیشگیری در سطح اول متمرکز سازند . به همین منظور برنامه‌های پیشگیری هم در سطح عام و با هدف کاهش و کنترل انواع آسیب‌های روانی اجتماعی و هم در سطح خاص و در رابطه با کاهش و کنترل مشکلات خاص ( از قبیل وابستگی دارویی ؛ افسردگی ؛ و ) در نقاط مختلف جهان طراحی و به مورد اجرا گذاشته شده‌است.

  • فاطمه قادری
  • ۰
  • ۰

1- پیشنهاد می شود جهت آشنایی بیشتر افراد جامعه بخصوص معلمان و دانش آموزان، منابعی شامل مهارت آموزی کاربردی و مفید تهیه و در اختیار آنان قرار داده شود.

2- بحث در مورد مهارت آموزی علاوه بر حق آموزش و پرورش در حوزه های دیگری مثل آموزش های قبل از ازدواج یا مهارت های تربیت فرزندان، آموزش و ترویج داده شود.

3- مدنظر قرار دادن نیازهای مهارتی شاگردان در تالیف کتب درسی جدید.

4- برنامه فراگیر آموزش مهارت آموزی و نحوه به کارگیری عملی این مهارت ها در دوره های ضمن خدمت معلمان و فعالیت های فوق برنامه دانش آموزان به معلمان و دانش آموزان اجرا شود.

5- ایجاد درس مهارت آموزی در جهت آموزش مهارت های مورد نیاز خود از دوره آمادگی تا دانشگاهی.

6- بررسی و مطالعه تطبیقی آموزشی مهارت آموزی در کشورهای مختلف.

7- عملی کردن تدریس کلیه دروس در جهت توسعه مهارت آموزی.

8- استفاده از ورزش و بازی یا ابداع ورزش یا بازی های دبستانی برای آموزش مهارت آموزی.

9- همسو کردن فعالیت های خانه، مدرسه، اجتماع در جهت آموزش مهارت آموزی.

10- آموزش نحوه ایجاد و آموزش مهارت آموزی به اولیا از طریق کلاس های آموزش خانواده.

11- گسترش اردوها و گردش های علمی و فرهنگی، تفریحی، زیارتی و فعالیت های فوق برنامه و پروژه های درسی و غیر درسی در داخل یا خارج از مدرسه.

  • فاطمه قادری